مجله اینترنتی دینو
مجله اینترنتی دینو

مجله اینترنتی دینو

جک و SMS سری (۳)

غضنفر تو جاده داشته رانندگی می کرده ، یهو میبینه یه کامیون داره از روبروش میاد،میزنه رو ترمز میبینه ترمزش نمی گیره. رفیقشو صدا می کنه می گه : اصغر اصغر پاشو تصادفو ببین.oh go on

گر چه ما را نکنی یاد ولی ما هستیم / دل به امید پیامی که ندادی بستیم.
day dreaming

به علت بارش بی وفایی، جاده عشق لغزنده است، لطفا با محبت حرکت کنید !!!

هی!!!! 3 راه بیشتر نداری:
1 با من باشی
2 با تو باشم
3 توافق کنیم که با هم باشیم

قضنفره میره در خونه دوستش و هر چی در میزنه کسی درو باز نمیکنه با خودش میگه فکر کنم در خرابه بهتره زنگ بزنم
hee hee

ادامه مطلب ...

جک و SMS سری (2)

واحد نظرسنجی صدا و سیما:
"نظر شما راجع به پیشنهاد زلیخا چیست؟"
1.زود بود
2.دیر بود
3.به موقع بود
4.کاش جای یوسف بودم!!

مومیائی جسد پوتیفار عزیز مصر کشف شد و پس از بررسی رشتی بودن او تائیید شد !!!
big grin

یک منبع اگاه اعلام کرد که همزمان با پخش صحنه ورود یوزاسیف به مهمانی زلیخا 99% مردان قزوینی دست خود را باچاقو بریدند وی افزود 1% باقیمانده که موفق به دیدن صحنه نشده بودند رگ گردن خودرا با چاقو بریدند !!!

بیا من بشم یوسف تو هم زلیخا ٬ فقط جون مادرت این دفعه یه کم تندتر بدو نذار فرار کنم !!!
cowboy

معتاده به دختره متلک میگه :
چشاش بیشت !
لباش بیشت !
تیپش بیشت !
دختره برمیگرده میگه : گم شو آشغال !
معتاده میگه : انژباط شفر !!!
rolling on the floor

ادامه مطلب ...

آموزش فوتوشاپ سری (1)

در این آموزش ما خواهیم دید که چگونه موی صورت را به وسیله براش های دینامیک بازسازی کنیم تا بتوانیم ریش های واقعی در چهره ی مورد نظر نقاشی کنیم.

 

کارمون را با انتخاب تصویری که قصد داریم ویرایش کنیم شروع می کنیم . این تصویر مورد نظر من:  

ادامه مطلب ...

ماجرای یک خواستگاری جالب !

The image “http://i10.tinypic.com/4uaan2a.jpg” cannot be displayed, because it contains errors.

 

بعد از این که مدت ها دنبال دختری باوقار و باشخصیت گشتیم که هم خانواده ی اصیل و مؤمنی داشته باشد و هم حاضر به ازدواج با من باشد، بالاخره عمه ام دختری را به ما معرفی کرد.وقتی پرسیدم از کجا می داند این دختر همان کسی است که من می خواهم، گفت:راستش توی تاکسی دیدمش.از قیافه اش خوشم آمد.دیدم همانی است که تو می خواهی.وقتی پیاده شد، من هم پیاده شدم و تعقیبش کردم.دم در خانه اش به طور اتفاقی بابایش را دیدم که داشت با یکی از همسایه ها حرف می زد.به ظاهرش می خورد که آدم خوبی باشد.خلاصه قیافه ی دختره که حسابی به دل من نشسته بود،گفتم: من هر طور شده این وصلت را جور می کنم. ادامه مطلب ...